قطعاً ابروهای زیادی بالا رفت زمانی که سرمربی پیشین اسپورتینگ لیسبون کوبی مینوی 19 ساله را مأمور کرد جور مهاجمان تیم را بکشد و همزمان دو مهاجم باسابقه و باتجربه تیمش را روی نیمکتنشاند. اگر هدف آموریم این بود که به راسموس هویلون و یاشوا زیرکزی بفهماند که تیمش بدون آنها هم میتواند گل بزند، قطعاً انتخاب مینو برای تحقق این هدف، کاملاً اشتباه بود. به جرأت و با صراحت میتوان گفت که فرضیه مرد پرتغالی برای پایان دادن به بحران گلزنی منچستریونایتد کاملاً غلط بود و او با بدعتی که در سبک بازی تیمش گذاشت، همان تعادلی که تا پیش از این داشت را هم از بین برد و همه چیز را برای کریستال پالاس فراهم کرد تا با زدن دو گل دست پر به خانه برگردد.
به نظر میرسید که مینو دستور گرفته بود که نه به عنوان مهاجم نوک بلکه به عنوان مهاجم کاذب بازی کند و هر وقت که لازم شد نقش مهاجم را بازی کند. این بدان معنی بود که او بیشتر نقش یک بازیساز پشت مهاجم را ایفا میکرد، همان نقشی که پنجشنبه هفته پیش در لیگ اروپا برابر استوابخارست به خوبی از عهدهاش برآمد. در آنجا او میدانست که وظیفهاش گرفتن توپ از برونو فرناندز و موقعیتسازی برای آلخاندرو گارناچو و آماد دیالو در خط حمله بود.
به دلیلی نامشخص اما آموریم احساس کرد که شاید لازم است تاکتیکی که از آن نتیجه گرفته را دستکاری کند و مینو را همزمان بازیساز و مهاجم کند؛ در واقع بازیکن در ظاهر مهاجم و در باطن بازیساز. اینکه مینو نتوانست وظیفه محول را انجام دهد تقصیر او نیست، چون مشخص بود که او دارد تمام تلاشش را برای گذر از سد دو مدافع بلند کریستال پالاس انجام میدهد اما این کار برایش ممکن نیست. به هر حال او یک مهاجم نوک تخصصی و گلزن ششدانگ نبوده و آمار گلش هم که به 6 گل در تمام دوران بازیگریاش محدود میشود، گواه این موضوع است. گلی که مینو پنجشنبه شب شد اولین گل او در تمام رقابتهای این فصل بود. در همان حال زیرکزی با 47 گل و هویلون با 57 گل روی نیمکت نشانده شدند.
اینکه تصمیم آموریم را از تمام جهات غلط بدانیم هم بیانصافی است. در واقع شروع مینو و همکاری خوب او با آلخاندرو گارناچو که تیر دروازه حریف را به لرزه درآورد، نوید یک نتیجه مطلوب را برای تیم آمورین میداد اما از قضا آن موقعیت در دقیقه 6، تنها شوتی بود که نوجوان تغییر پست داده، در تمام طول بازی به سمت دروازه حریف شلیک کرد. مینو در 70 دقیقه حضورش در میدان، تنها 31 بار لمس توپ داشت که فقط سه مورد آن در محوطه جریمه حریف بود. او 15 پاس هم داد که 12 تای آن به مقصد رسید. در دوئلهای تن به تن، مینو سه بار موفق بود اما 9 بار مغلوب بازیکنان حریف شد و حتی یک دریبل موفق هم نداشت و به این ترتیب نمیتوانست نظم و آرایش خط دفاعی حریف را بر هم بزند. در نهایت، آموریم به این نتیجه رسید که تاکتیکش در مورد مینو اشتباه بوده و او را 20 دقیقه به پایان بازی از میدان خارج کرد و زیرکزی هویلون را با هم به میدان فرستاد که البته هیچ یک از آنها هم کار خاصی انجام ندادند. بدتر از ناکارآمدی این تعویضها اما مشخص شدن یک واقعیت درباره آموریم بود؛ اینکه او هنوز هم نمیداند که چطور و از چه مسیری میتواند به بحران گل نزدن تیمش پایان دهد.
در این فصل، آماد دیالو با ثبت 6 گل، بهترین گلزن منچستریونایتد در لیگ برتر بوده است که نصف آنها در بازی برابر ساوتهمپتون رقم خورد. پس از آن برونو فرناندز با 5 گل قرار میگیرد که سه تا از گلهای او هم از روی نقطه پنالتی بوده است. نفر بعدی رشفورد چهار گله است که البته او از 7 دسامبر و قرار گرفتنش در لیست سیاه آموریم دیگر در لیگ برتر بازی نکرد و حالا هم که به استونویلا رفته است. منچستریها به راه حل خارجی، یعنی جذب مهاجم جدید هم خیلی نمیتوانند امیدوار باشند. پنجره نقل و انتقالات زمستانی امشب بسته میشود و تا این لحظه خبری از قصد و نیت آموریم و رؤسایش برای اضافه کردن یک مهاجم به لیست خریدهای ژانویهشان که شامل دو مدافع میشود ( آیدن هِوِن و پاتریک دورگو) نیست. در این روزها تنها خبر آرامشبخشی که آموریم میتوانست بشنود این است که بازی بعدی او در لیگ برتر یا برابر حریفی گردنکلفت نیست. او باید شاگردانش را برای بازی برابر لسترسیتی در جام حذفی آماده کند؛ تیمی که در این فصل 60 گل خورده که 8 تای آن در اولدترافورد بوده است.
از دو هفته دیگر اما بازیهایی با پتانسیل دردسرسازی برای منچستریونایتد در راه است چرا که آنها باید به خانه تاتنهام بروند و بعد از آن هم به ترتیب با اورتون، ایپسویچ و از همه بدتر آرسنال آماده روبهرو خواهند شد و در این اوضاع آموریم واقعاً نمیداند که باید به کدام بازیکن برای آوردن گلهایی که امتیازات مورد نیاز تیمش را تأمین کند و آن را از رده سیزدهم جدول بالا بکشد، دل ببندد. بازی یکشنبه شب برابر کریستال پالاس نشان داد، کوبی مینو نمیتواند آن بازیکن باشد. او فقط یک هافبک است که هر از گاهی میتواند برخلاف انتظارات گل هم بزند. آیا موتور گلزنی هویلون یا زیرکزی مثل روزهای اوجش در بولونیا دوباره روشن میشود یا راه حل از جایی ظاهر میشود که هیچ کسی فکرش را نمیکند.