سقوط قهرمانانه آرمینیا در فینال جام حذفی آلمان
آرمینیا بیلفلد دسته سومی با وجود شکست در فینال جام حذفی آلمان روندی الهامبخش داشت؛ جام را باخنمد اما جان های بسیاری را شیفته خود کردند.
به گزارش سایت رسمی فوتبال برتر ؛ فصل جاری فوتبال اروپا پر بود از داستانهای غافلگیرکننده، اما آنچه در جام حذفی آلمان رقم خورد، روایت دیگری بود؛ روایتی افسانهای که گویی از دل سینمایی پرشکوه و سراسر هیجان بیرون آمده است. آرمینیا بیلهفلد از لیگ دسته سوم، با خلق یکی از باورنکردنیترین صعودها، خودش را به فینال برلین رساند. مسیری که نه تنها دستاوردی ورزشی، که یک معجزه تمامعیار بود.
تیمی به رهبری میشل کنیات، که از دل تاریکی و ناشناختهها برخاست و یکی پس از دیگری، غولهای بوندسلیگا را از پای درآورد: یونیون برلین، فرایبورگ، وردربرمن، و حتی بایرلورکوزن قدرتمند. چهار قربانی از سطح نخست فوتبال آلمان، مغلوب تیمی شدند که تا پیش از این، کمتر کسی حتی نام آن را به خاطر داشت.
و سرانجام، فینال برلین...
ورزشگاه المپیک، صحنه نبرد داوود و جالوت. اشتوتگارتی متشکل از ستارهها در برابر تیمی که هنوز بوی چمن لیگ سوم را در پیراهنش داشت. اما در نیمه نخست، این تیم میشل کنیات بود که با آرامش و انسجامی مثالزدنی، حتی جذابتر از رقیب پرزرقوبرقش ظاهر شد.
تنها ۲۵ ثانیه از آغاز گذشته بود که آرمینیا در آستانه گشودن دروازه قرار گرفت. سپس، دقیقه ۱۲ و یک فرصت مسلم دیگر، شوتی که به تیرک برخورد کرد، و لحظاتی که میتوانستند ورق تاریخ را به سود دستهسومیها برگردانند.

اما فوتبال، همیشه با عدالت پیش نمیرود.
جایی که تجربه، تفاوت را رقم زد؛ اشتوتگارت با هر فرصتی که داشت گل ساخت و آرمینیا، در دام اشتباهاتی افتاد که بهایشان سنگین بود. گل نخست از یک طراحی کلاسیک آغاز شد؛ یک پاس عمقی از استیلر و تمامکنندگی بینقص ولتمید. سپس، اشتباهات فردی پیاپی: پاسهای ناهماهنگ، تصمیمگیریهای عجولانه، و نهایتاً حرکت نسنجیده گروزر در نیمزمین خودی که منجر به سومین گل شد؛ شوتی از اونداو که پرده آخر نیمه نخست را با طنین شکست آمیخت.
با نتیجهای سنگین در پایان نیمه نخست، انتظار میرفت نیمه دوم به مراسم تشریفاتی بدل شود. اما آرمینیا نشان داد که حتی در شکست، میتوان باشکوه بود. آنها با روحیهای تحسینبرانگیز به میدان آمدند، جنگیدند، شلیک کردند، و اگرچه گل چهارم را در دقیقه ۶۵ دریافت کردند، هرگز عقب ننشستند.

در ده دقیقه پایانی، شور دوباره زبانه کشید. ابتدا کانیا، مهاجم جوان و تازهوارد، با یک حرکت ترکیبی زیبا گل اول را زد. دقایقی بعد، اشتباهی عجیب از مدافع اشتوتگارت، واگنومن، به گل به خودی بدل شد و اختلاف به دو رسید. صدای نفسهای آرمینیا بلندتر شد، امید برای یک بازگشت غیرممکن، در دل ورزشگاه طنین انداخت؛ اما دروازهبان اشتوتگارت با یک سیو تماشایی، تیر خلاص را به این رؤیای محال زد.

سوت پایان، پایانی بود برای یک معجزه نیمهتمام. اشتوتگارت چهارمین قهرمانیاش در جام حذفی را جشن گرفت و سباستین هوینس، سرمربی ۴۳ ساله این تیم، اولین جام دوران مربیگریاش را بالای سر برد. اما شاید قهرمان واقعی این شب تاریخی، تیمی بود که شکست خورد؛ تیمی از لیگ سوم که با شجاعت، بیپروایی و ایمان، نشان داد در فوتبال، هنوز هم افسانهها میتوانند زنده شوند.
دیدگاههای ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط فوتبال برتر در وب منتشر خواهد شد