اختصاصی / لیونل مسی در گفتگوی جذابی درباره مهارتهای ذاتیاش و اولین دیدارش با گواردیولا و تجربیاتش در تیم ملی آرژانتین صحبت کرده است.
به گزارش سایت رسمی فوتبال برتر، لیونل مسی دوشنبه ۳۷ ساله شد و در شرایطی که خودش را برای برگزاری دومین دیدار آرژانتین در کوپا آمریکا مقابل شیلی آماده میکند، گفتگوی ویژهای را با مجله Clank انجام داد که طی آن به مرور مسائل مختلفی پرداخته است. او در این گفتگوی جذاب درباره حضورش در بارسلونا، اولین گفتگوهایش با پپ گواردیولا، بازگشت مجدد به تیم ملی آرژانتین و مسائل متعدد دیگری صحبت کرده است.
دوران کودکی:
وقتی فوتبال بازی کردن را شروع کردم، فقط ۳ یا ۴ سال داشتم؛ اصلا نمیفهمیدم جام جهانی و جامهایی که برای فتح آنها رقابت میشود، چه هستند. من فقط برای تفریح فوتبال بازی میکردم و از توپ خوشم میآمد. مثل اکثر آرژانتینیها عاشق فوتبال بودم و همیشه سعی میکردم فراتر از مسئولیتها و اهدافی که در دوران حرفهای برای خودم تعیین میکردم، لذت ببرم.
استعداد ذاتی:
از کودکی همیشه به من میگفتند متفاوت هستم و مردم به دیدنم میآمدند. خدا مرا انتخاب کرده بود و این هدیهای بود که خدا به من داد و من از آن استفاده کردم. هر کاری که ممکن بود انجام دادم تا از این هدیه حداکثر استفاده را ببرم.
پیوستن به لاماسیا:
ترک نیوولز اولدبویز به مقصد بارسلونا تغییر بزرگی بود. نحوه تمرینات، امکانات باشگاه، حتی لباس، همه اینها جزئیات متفاوتی بود. تمرینات به روشی متفاوت بود که باعث رشد من شد. آنها (بارسلونا) من را برای بازیکنی که بودم انتخاب کرده بودند و قرار نبود عوض شوم.
شروع در بال راست زیر نظر رایکارد:
فقط همین پست در تیم خالی بود و مجبور بودم با آن تطبیق پیدا کنم. هیچ راه دیگری بهجز بازی کردن در سمت راست زمین نداشتم. درک چندانی هم از این پست نداشتم و رایکارد من را در این پست قرار داد. در روزهای ابتدایی فوتبالم خیلی فردمحور بودم اما کم کم رشد کردم و بهتر شدم و به بازی در این پست عادت کردم.
پپ گواردیولا:
او سبک خودش را به تیمهای مختلف برد؛ به بایرنمونیخ و حالا هم در سیتی. در آن زمان، بارسلونا تنها تیمی بود که با این سبک بازی میکرد. من از پپ خیلی چیزها یاد گرفتم. از مدیریت بازی با توپ گرفته تا همه مسائل تاکتیکی. در یک دوره، همه میخواستند از سبک او کپیبرداری کنند. بچههای ششهفتساله هم حالا میگویند باید با پاسکاری و سریع بازی کنیم؛ ولی من وقتی کوچک بودم، جور دیگری فکر میکردیم. یک بازیکن اهل آمریکای جنوبی، همیشه با یک بازیکن اروپایی متفاوت است.
اولین گفتگو با گواردیولا:
زمانی که او به بارسلونا آمد، ما تمریناتمان را شروع کرده بودیم. نمیدانستم که آیا در بازیهای لیگ قهرمانان از من استفاده خواهد کرد یا نه. سال ۲۰۰۸ بود و من خیلی درهم بودم؛ چون دوست داشتم در بازیهای المپیک پکن حضور داشته باشم و سر همین مسئله بود که با هم صحبت کردیم. پپ فرد باهوشی است و میدانست که میخواهم در المپیک بازی کنم. او خیلی واضح و صریح جلو آمد و سریع با من آشنا شد. به من گفت آرام باش؛ ما لیگ قهرمانان اروپا را آغاز میکنیم و تو در المپیک بازی میکنی.
شماره ۹ کاذب در بازی با رئال مادرید:
من بهعنوان بازیکن پست شماره ۷ بازی میکردم و درباره بازی در پست بازیکن ۹ کاذب صحبتی نشده بود؛ در طول هفته، این را تمرین نکرده بودیم اما فقط گفته شده بود که تغییری در تیم خواهیم داشت. من یک روز قبل از بازی، متوجه این تغییر شدم. گواردیولا به من زنگ زد و گفت به شهرک ورزشی بروم. در آنجا او چند فیلم به من نشان داد و به من گفت که بهعنوان بازیکن ۹ کاذب بازی میکنی! در مادرید برای برد و مالکیت توپ به میدان میرویم.
هضم کردن شکست:
هیچوقت دوست ندارم یک باخت را دوباره با خودم مرور کنم؛ اما شکستها در درازمدت به رشد شما کمک میکند. وقتی کار اشتباهی انجام میدهم، با خودم حرف میزنم. مثلا در جریان یک بازی در جامجهانی قطر، وقتی توپی را از دست دادم میخواستم خودم را بکشم! در طول بازیها خیلی از خودم انتقاد میکنم.
تولد پسر بزرگش تیاگو:
به دنیا آمدن تیاگو تغییرات زیادی در من ایجاد کرد. قبل از آن، وقتی در یک بازی میباختیم، دو، سه روز خودم را حبس میکردم و با هیچکس حرف نمیزدم؛ فقط با خودم فکر میکردم که چه اتفاقاتی رخداده اما وقتی تیاگو به دنیا آمد، همهچیز تغییر کرد. به خانه میآمدم و با دیدن او، همهچیز را فراموش میکردم.
اخراج در اولین بازی:
قبل از اخراج شدنم، فقط دو یا سه لمس توپ داشتم. بازیکنان حریف مرا گرفته بودند و خودم را از دست آنها رها کردم. این کار را خیلی انجام میدهند اما داور من را اخراج کرد! هرچند واقعا کارت قرمز نداشت. لحظه خیلی سختی برای اولین بازیام بود. واقعاً حس میکردم مردهام! گریه میکردم؛ باورم نمیشد. در رختکن همه از من حمایت میکردند.
غم و اندوه رختکن آرژانتین در سال ۲۰۱۶
بیتردید غمبارترین رختکن ممکن بود، چون سومین ناکامی متوالیمان را تجربه کردیم. از نظر سطح بازی در آن کوپا آمریکا خیلی خوب بودیم و به فینال رسیده بودیم و از همه تیمها برتر بودیم. در فینال مقابل شیلی موقعیت زیادی خلق نکردیم اما از نظر سطح بازی، تیم برتر میدان بودیم. یکبار دیگر در پنالتی باختیم و من هم یک پنالتی خراب کردم. برایم خیلی سخت بود که نتوانستم تیمم را پیش بیندازم. همیشه باید اولین پنالتی را وارد دروازه حریف کرد.
ضربات پنالتی مقابل فرانسه:
در کمال آرامش بودم؛ نمیخواستم به خودم خیانت کنم. با توجه به اهمیت ضربات پنالتی، به این فکر میکردم که نباید اشتباه کنم. به خودم اعتقاد داشتم و پنالتیام را گل کردم، مثل بازی با هلند.
تا کنون نظری ثبت نشده است!