اختصاصی/ محسن عاشوری، ستاره فوتبال ایران دهههای۶۰ و ۷۰ در یک گفتگوی اختصاصی با سایت رمسی فوتبال برتر شرکت کرد.
به گزارش سایت رسمی فوتبال برتر، محسن عاشوری یکی از بهترین هافبکهای فوتبال ایران در دهههای شصت و هفتاد است. بازیکنی که ۷۶ پاس گل فقط به فرشاد پیوس داده و این یعنی نزدیک به نصف گلهای یکی از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال ایران، محصول توانایی و استعداد ویژه این هافبک بازیساز بوده است.
هرچند متاسفانه آمار و ارقام خیلی دقیق و موثقی را نمیتوان از دهههای شصت و هفتاد فوتبال ایران به دست آورد اما گفته میشود عاشوری در ۱۷۰ بازی با پیراهن پرسپولیس ۲۰ گل زده و ۱۴۷ پاس گل به دیگر بازیکنان داده است! آماری خیرهکننده برای بازیکنی که البته به دلایلی چون مصدومیت و یا مسایل غیرفنی دو جام ملتها و البته تعداد زیادی از بازی های ملی را از دست داد.
عاشوری آنقدر بازیکن مهم و تاثیرگذاری برای پرسپولیس بود که شایعه شده بود علی پروین به او اجازه میداده فقط دو روز در هفته با تیم تمرین کند یا در طول مسابقه از بازیکنان دیگر میخواست جنگهای داخل زمین را انجام بدهند و توپ را به او برسانند تا تبدیل به موقعیت خطرناک شود. حتی خودش که دوستی صمیمی با مرحوم سیروس قایقران داشته، چند سال قبل در مصاحبهای درباره دلیل نیامدن قایقران به پرسپولیس با وجود علاقه پروین به این بازیکن گفته بود:« به سیروس گفتم به پرسپولیس بیا؛ علی آقا هم به تو خیلی علاقه دارد. اما گفت نه. من به پرسپولیس نمیآیم، چون یک تیم دو رهبر نمیخواهد!»
شماره ۲۰ سابق پرسپولیس که سابقه بازی در لیگ قطر را هم در سال های ۱۹۹۲-۱۹۹۳ دارد بعد از فوتبال به مربیگری روی آورد و یکی از مربیان سازنده به خصوص در فوتبال پایه بوده است. او سالها هدایت تیمهای رده سنی پرسپولیس را به عهده داشت و در تیم بزرگسالان هم به عنوان دستیار کار کرده است. او به عنوان سرمربی در سالهای اخیر و در لیگ یک هدایت تیمهایی چون خوشه طلایی، بادران و خیبر خرم آباد را به عهده داشته؛ با این حال دو سه سالی هست که ایران را به مقصد کانادا ترک کرده است.
به بهانه شروع دور برگشت لیگ برتر و همچنین عملکرد تیم ملی در جام ملتهای آسیا با این بازیکن مطرح فوتبال ایران در دهه های گذشته صحبت کردیم که صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
فعالیت مربیگری
فکر میکنم حضورم در عرصه مربیگری فعال و خوب بوده اما اینکه در مسیر کاریام آنطورکه باید به آنچه مدنظرم بوده رسیدم یا نه؟ بحث مفصلی است که در خارج از حوصله این بحث است. با اینحال به عنوان مربی و سرمربی هفت سال در پایه های پرسپولیس بودم و با سه تا تیم لیگ برتری به عنوان دستیار و سرمربی کار کردم. پیکان و پاس همدان و پرسپولیس که ۱۴ ماه در خدمت این تیم بودم. بعد از آن بیشتر فعالیتم در لیگ یک و دو و آخرین تحربهام هدایت خیبر خرم آباد بود که بعد از قطع همکاری تصمیم گرفتم برای انجام کار نیمه تمامی که این سال ها شروع کرده بودم تا امکانات کاری و تحصیلی برای فرزندانم تهیه کنم ،در کشور کانادا هستم. درواقع دو سالی هست که از فضای فوتبال ایران دور هستم اما در این مدت پیشنهادات و مذاکراتی داشتم که بنابه دلایلی تبدیل به همکاری نشدند. با این وجود دورادور فوتبال کشور(اعم از باشگاهی و ملی) را در درجه اول به عنوان یک عاشق فوتبال و سپس به عنوان یک مربی دنبال می کنم.
بازی در تیم ملی و جام ملت ها
به عنوان بازیکن متاسفانه در دو دوره می توانستم حضور خوبی در تیم ملی و جام ملتها داشته باشم اما این اتفاق رخ نداد؛ هرچند در بازیهای مقدماتی جام ملتها بازی کردهام. در سال ۱۹۸۸ قطر پیش از بازی ها دچار آسیبدیدگی شدید از ناحیه مینیسک پا شدم و بازیها را از دست دادم. در بازیهای ۱۹۹۲ هیروشیما هم به دلایلی خط خوردم که هنوز بعد از حدود ۳۰ سال دلایلش برایم روشن نیست. هرچند من هرگز پیگیری نکردم؛ آن هم در حالی که در بهترین شرایط بودم و همان زمان به تیم الغرافه که آن زمان نامش الاتحاد بود در قطر ترنسفر شدم. به هر حال بنا به صلاحدید مربیان شانس حضور در این تورنمنت را از دست دادم. البته میتوانستم در جام ملتهای امارات ۱۹۹۶ هم بازی کنم اما قبل از آن حضورم در فوتبال به خاطر مسایل خانوادگی کمرنگتر شده بود و به این دلیل نتوانستم به تیم ملی در این مسابقات کمک کنم.
تیم ایران و قطر۲۰۲۳
عقیده دارم که تیم ما با این کادرفنی و بازیکنان توان قهرمانی در این رقابتها را داشت. اینکه قهرمان نشدیم، دلیل نمیشود که بگوییم فوتبالمان ضعیف است. حتی درباره سایر مدعیان که حذف شدند و به فینال نرسیدند هم این موضوع صدق نمیکند که فکر کنیم توانش را نداشتهاند.
در این بازی ها از نظر فنی ایراداتی داشتیم که قابل بحث هستند و باید در جلساتی که فدراسیون زیرنظر کمیته فنی و با حضور سرمربی برگزار میشود راجع به آن بحث و در ادامه مسیر سرمربی محترم تیم ملی را برای ساختن تیم آماده حضور در جامجهانی کنند و در همین جلسات در ارتباط با استراتژی که برای انتخاب بازیکنان در آینده دارند به جمعبندی برسند.
قلعهنویی و تیم ملی
به نظر من امیرقلعهنویی و دو سه نفر دیگر از مربیان داخلی به این پختگی رسیدهاند که بتوانند هدایت تیم ملی را به عهده داشته باشند. تیم ملی با وجود تمام کاستیها جزو بهترین تیمهای آسیا بوده، هست و خواهد بود. دلیلم برای این حرف استعداد و علاقه به فوتبال در ایران از کوچک تا بزرگ است. عشق فوتبال در زندگی ما ایرانیها ریشه دوانده و عدم نتیجهگیری به توان بازیکنان یا مربیان ارتباطی ندارد. مربی تیم ملی تجربه و شایستگی کافی را برای رسیدن به این عنوان داشت. شاید بتوانیم اولین بار که ایشان درسال ۱۳۸۵ به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد را بگوییم تجربه لازم را نداشت؛ هرچند آن زمان هم با نتایجی که گرفته بود نشان داده بود مربی توانمندی است اما این حرف درباره مقطع فعلی اصلا صدق نمیکند. مشکل فوتبال ما از نظر من سازمان و مدیریت است. شاید این حرف کلیشهای باشد اما فوتبال را باید به دست اهالی فوتبال سپرد. غیرفوتبالیها تخصصی ندارند و از جنس فوتبال نیستند و این باعث میشوند فوتبال ایران با تمام پتانسیلی که دارد نتواند نتیجه بگیرد.
مدعیان قهرمانی
در این دوره همه مدعیان نتوانستند نتیجه بگیرند؛ ژاپن، کره، عربستان و استرالیا به فینال نرسیدند چون هیچ ضمانتی وجود ندارد تیم بزرگ به قهرمانی در تورنمنت برسد. جذابیت فوتبال که این همه طرفدار در دنیا دارد به همین است. اما میتوان گفت تیمهای ملی فوتبال ایران همیشه یک نسخه تکراری را تجربه می کنند و آن ندادن وقت و زمان مناسب به مربیان -در همه رده ها- است. اصولا در همه رده ها مسيولان تا مجبور نشوند مربی را انتخاب نمی کنند و ارزشی برای زمانی که مربی نیاز دارد قائل نیستند. فقط تیم نوجوانان بود که آقای (حسین) عبدی توانست با تیم زندگی کند و نتایج قابل احترامی هم به دست آورد. اما اینکه آقایان مرفاوی و عنایتی و قلعه نویی نتیجه نگرفتند به خاطر عدم توانایی آنها نیست بلکه به خاطر عدم توانایی مدیران است که نمی توانند تصمیمات خوبی بگیرند و یا آنها را خوب اجرا کنند. من به شخصه معتقدم خیلی انتظار نباید داشت که شرایط مالی و امکانات آنچنانی مهیا کنند فقط زمانبندی مناسب نیاز است. باید به مربیان وقت لازم را بدهند تا بتوانند برنامه هایشان را اجرا کنند.
نقد بازیها
تیم ملی در دور مقدماتی به ترکیب ایده آلش نرسیده بود و به همین خاطر کمی زمان برد تا به ترکیب نهایی برسیم. در جریان بازیها هم هرچه مسابقات جدیتر شد، ترکیب هم شکل کاملتری پیدا کرد. با اینحال فکر میکنم دچار نوسان بودیم؛ بخصوص در ریتم بازی؛ این هم برمیگردد به انتخاب بازیکنانی که بتوانند در پستهای مختلف نوسان و ریتم بازی را کنترل کنند. شاید ما مهرههای کمی داشتیم که بتوانند ریتم و نبض بازی را تنظیم کنند و به همین خاطر دچار نوسان میشدیم. در هرحال معتقدم قلعهنویی آنقدر پختگی و تجربه دارد که در دوره های بعدی این مشکل را رفع کند.
سن تیم ملی و پوستاندازی
من با اینکه میگویند تیم ملی باید پوستاندازی کند و تغییر نسل بدهد موافق نیستم. تیم ملی محل حضور بهترینها و لایقترینهاست. زمانی که ما بازی میکردیم، بازیکنان به علم تغذیه و بدنسازی آگاهی نداشتند اما اکنون با توسعه فوتبال و دسترسی به مربیان سطح بالا و علم روز میتوانند خودشان را از نظر فیزیکی در سطح خوبی حفظ کنند.
نه الزاما جوانها باید در تیم باشند و نه الزاما مسنترها باید کنار بروند! هرکسی بهتر و شایستهتر است، باید به تیم ملی دعوت شود اصلا سن و سال مهم نیست. شاید بازیکنان جوان تر انگیزه بیشتری دارند اما آنها باید بازی های زیادی انجام بدهند تا تجربه کسب کنند.
بازیکن جوان پرسپولیس
پرسپولیس در این فصل چند بازیکن جوان گرفته اما من از میان آنها ابوالفضل بابایی را که سابقه کار با او را دارم میشناسم. بابایی بازیکن جوانان تیم بادران بود و من او را به عنوان یک جوان بااستعداد به تیم بزرگسالان آوردم. فکر کنم هنوز ۱۷ سالش نشده بود که اولین بازیاش را در لیگ یک انجام داد و خودش را به کادرفنی تحمیل کرد.
او شم گلزنی و سرعت خوب و انگیزه زیادی برای پیشرفت دارد و تنها چیزی که آن زمان باید تقویت میکرد اعتماد به نفسش بود. فکر میکنم بعد از دو سال بازی کردن این اعتماد به نفس را به دست آورده که تیمی مثل پرسپولیس او را به خدمت میگیرد. امیدوارم با پشت کار و استعدادی که این بازیکن جوان دارد به پرسپولیس و حتی تیم ملی کمک کند چون من فکر میکنم او توان و استعدادش را دارد که به تیم ملی برسد.
ویدیوی کامل این گفتگوی جذاب را تماشا کنید:
تا کنون نظری ثبت نشده است!